پروانه ی آبی | ||
لحظه ها در گذرند و زمان می گذرد و من اینجا دلتنگ در پس ثانیه ها تا كه این عقربه ها وقت پرواز مرا ثبت كنند منتظر باید بود و سكوت باید كرد تا كه دل تنگ شود همدم بغض سكوت من بی رنگ شود كاش او می دانست اوج رویایی من است و در این دغدغه ی ثانیه ها بال پرواز من است نگرانم فردا بی تو با عقربه ها به كجا باید رفت؟ به چه امید سفر باید كرد؟ بی تو ای تك گل رویایی من به چه دل باید بست؟ كاش تا آخر راه شمع راهم بودی و در این تنهایی هم صدایم بودی... |
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |